
.jpg)
اصلا خشم یعنی چه؟
خشم، احساس ناخرسندی و ناخوشایند و خصومت ما در مقابل خودمان یا دیگران یا موقعیتی كه پیش آمده است كه یكسری واكنشهای بیرونی هم دارد؛ مثل چهره برافروخته، حالت از كوره در رفتن و رفتارهای تكانشی كه انرژیهای خشم را به این طریق نشان میدهیم. همه ما ممكن است دچار ناراحتیها، اختلافها و غمهایی در طول روز شویم ولی خشم ظاهر آدمها را بیشتر بههم میریزد و انرژی منفی آن بسیار شدیدتر است. اگر ناراحتیهای ما روی هم جمع شوند، خشم شكل میگیرد (یعنی ناراحتیهایی كه تلنبار شده، بیان نشده، به آنها نپرداختهایم و دركشان نكردهایم.) معمولا افرادی كه نمیدانند چگونه مسائل و ناراحتیهایشان را با خودشان یا دیگران حل كنند دچار خشم میشوند.
چند جور خشمگین میشویم؟
خشم به خودمان: نشاندهنده این است كه من با خودم مسائلی دارم كه حل نشدهاند و حسهای نامطلوبی نسبت به خودم دارم.
خشم به دیگران: این یعنی تحمل پذیرش رفتارهای دیگران را نداریم. شاید حتی مهارتهای گفتوگو و رفتارهای سازنده با دیگران را هم نداشته باشیم.
خشم به شرایط: معمولا افراد خشمگین رابطه عمیق و زیبایی با خودشان ندارند. خود را خیلی دوست ندارند. حالا اطرافیان وقتی این را بدانند میتوانند كمك كنند تا این جایگاه خالی و خلأعشق برای آنها پر شود.
اما از كجا بفهمید كه مثلا خواستگارتان آدم خشنی هست یا نه. یكی از توصیههای اصلی و اكید ما قبل از ازدواج این است كه حتما زمانی را برای شناخت هم قائل شوید و این زمان لزوما چند روز، یك هفته یا یك ماه نیست. معمولا دوره شناخت را بین 6 ماه تا یك سال پیشنهاد میكنیم زیرا رفتارهای مختلف و خاص افراد در طول زمان، بالاخره خودش را نشان میدهد. باید زمان قابلملاحظهای را با فرد بگذرانید، البته نه فقط با پیامك و تلفن بلکه بهتر است خانوادهها و دوستان دو طرف هم در موقعیتهای مختلف با هم آشنا شوند.
معمولا خشم یكسری آثار دارد؛ مثل اینكه فرد وقتی چیزی مطابق سلایق و عقایدش نباشد خیلی به هم میریزد و برافروخته میشود، با فشار و حرص صحبت میكند و شما متوجه میشوید كه انرژی منفی او در یك لحظه بالا میرود.
معمولا افرادی كه دچار پرخاشگری هستند از تن صدای بالایی برخوردارند و از كلمات پرخاشگرانه و توهینآمیز استفاده میكنند. به هر حال این افراد در طول زمان خودشان را نشان میدهند. افراد خشمگین ممكن است تا مدت طولانی بتوانند چهره خوبی از خود نشان دهند اما كمكم چهره واقعیشان آشکار میشود.
آیا میشود با فرد پرخاشگر زندگی خوبی داشت؟
اما اگر ازدواج كردید و دیدید همسرتان پرخاشگر است باید بدانید تغییر دادن طرف مقابل كار بسیار دشواری است مگر اینكه خودش بخواهد. اصولا آدمها تغییر نمیكنند مگر اینكه خودشان بخواهند. اگر فرد پرخاشگر نخواهد تغییر كند كار خیلی دشوار خواهد بود. درحقیقت كسی كه بخواهد با این فرد زندگی كند ابتدا باید تصمیم بگیرد كه آیا میتواند با فردی كه پرخاشگر است زندگی كند یا خیر؟
یعنی آیا رفتارهای پرخاشگرانه او آنقدر آسیبزننده است كه تصمیم به جدایی بگیرد یا نه؟ اگر میخواهد زندگی كند كه باید او را همانطور كه هست، بپذیرد. درحقیقت اینجا جز پذیرش طرف مقابل هیچ چارهای ندارد و باید روی آرامسازی خودش كار كند.
اما فرض بر اینكه آن فرد پرخاشگر میخواهد تغییر كند، ضمن اینكه باید یكسری مهارتهای مدیریت خشم را بیاموزد، خانواده هم میتواند خیلی كمككننده باشد. اما چگونه این کار را بکنیم:
1- به مروز زمان افراد متوجه میشوند كه اشخاص پرخاشگر چه خط قرمزهایی دارند که میتوانند مراقب آنها باشند.
2- معمولا افرادی كه پرخاشگرند، افراد حساسی هستند و چون دارند در دنیای درونشان با خودشان خشم را تجربه میكنند دیگر تحملشان تمام میشود و آن را به بیرون میریزند؛ یعنی ما هر چیزی را كه در درون داریم به بیرون نشان میدهیم. من اگر در درونم با خودم سرزنشگرانه و توهینآمیز برخورد كنم طبیعتا با دیگران نیز همینطور خواهم بود. معمولا افراد خشمگین رابطه عمیق و زیبایی با خودشان ندارند. خود را خیلی دوست ندارند. حالا اطرافیان وقتی این را بدانند میتوانند كمك كنند تا این جایگاه خالی و خلأعشق برای آنها پر شود.
با فرد پرخاشگر ازدواج نكنید، مگر…
در مورد ازدواج همیشه باید شناخت و آگاهی ما نسبت به فرد مقابل در رابطهاش با ما یك قدم جلوتر باشد. در روانشناسی نیز یك اصل است كه احساسمحوری یكی از خطاهای ذهنی است. افراد احساسمحور معمولا تصمیماتی میگیرند كه بعدها دچار ناكامی و پشیمانی شده و متوجه میشوند كه تصمیماتشان اشتباه بوده و چه بسا همین عامل میتواند باعث افسردگی شود. وقتی در سنجش شخصیت طرف مقابل كه یكی از ملاكهای اصلی است پرخاشگری را مشاهده كنیم و در مقابل او یك فرد آرام قرار بگیرد اتفاقی كه بین این دو میافتد، این است كه فرد پرخاشگر معمولا حاكم بر فرد آرام خواهد شد. با این شرایط پیشنهاد ما این است كه ازدواج صورت نگیرد مگر اینكه فرد پرخاشگر روی خشم خود كار كند.
این نکته ها را بخوانید و سعی کنید نامزدی کم تنش و خوشایندی برای خود و همسرتان بسازید.
آشنایی تا زمانی که به ازدواج نرسد نمی تواند واقعیت یک رابطه را عیان کند. با این حال، درس گرفتن از تجربه های دیگران می تواند کمک کند تا رابطه بهتری را بسازید.
10نکته طلایی مفید برای نامزد ها
1. سوءتفاهمات اجتنابناپذیرند
همیشه سوءتفاهم اتفاق میافتد. اگر حرف طرفتان را طوری متوجه شوید که بعدا بفهمید اشتباه بوده است، او را تنبیه نکنید. فراموشش کنید. اگر بخواهید دوباره و دوباره آن را وسط بکشید، بعدها مشکلات ارتباطی برایتان پیش خواهد آمد. گاهی ممکن است یک حرف یا عمل طرفتان را اشتباه متوجه شوید و از اینکه طرفتان شما را نمیفهمد خسته شوید. یک قدم به عقب بردارید و سعی کنید بفهمید که مسئله چندان پیچیدهای نیست. سوءتفاهمات را باید کلاَ دور بریزید، زیرا خیلی کوچک هستند و اگر بخواهید بزرگشان کنید، به مشکلات واقعی تبدیل خواهند شد.
2. یاد بگیرید به او اعتماد کنید
باید به طرفتان اعتماد کنید. چرا باید زندگیتان را با کسی تقسیم کنید که فکر میکنید هر وقت رویتان را برگردانید دچار لغزش میشود؟ اگر به وفاداری، صداقت، محبت و یا هر چیز دیگر طرفتان اعتماد نداشته باشید، پس در رابطه خوبی نیستید. بهترین روابط با اعتمادی عمیق شروع میشوند و حتی وقتی مشکلاتی ایجاد میشود، این اعتماد آنقدر قوی است که آنها را کنار هم نگه میدارد.
3. بگذارید دلتان برای هم تنگ شود
عاشق هم هستید، به همین خاطر میخواهید همیشه و در همه زمان کنار هم باشید! خیلی خوب است که همیشه، صبح و شب، با هم باشید اما کی برای تجربه کردن چیزهای مختلف وقت خواهید داشت؟ وقتی کارتان یا محل تحصیلتان از هم جدا باشد، موضوعی برای صحبت کردن با هم خواهید داشت. وقتی با دوستانتان بیرون بروید و طرفتان هم با دوستان خودش، آنوقت زمانی را برای خودتان خواهید داشت و با انرژی بیشتری به سمت هم برخواهید گشت. فرصت خواهید داشت که دلتان برای هم تنگ شود و این کمک میکند ارزش واقعی رابطهتان را درک کنید. دلتنگ شدن برای کسی فوقالعاده است زیرا دوباره دیدن او احساسی عالی به شما خواهد داد.
4. همدیگر را برای تغییر و رشد تشویق کنید
در یک رابطه خوب، هر دو طرف برای رشد و تغییر تشویق میشوند. شما فقط یکبار زندگی میکنید پس باید آن را تمام عیار تجربه کنید. اگر میخواهید کارتان را رها کنید و درستان را ادامه دهید، طرفتان باید از شما حمایت کند. اگر میخواهید کار جدیدی را امتحان کنید یا به کاری که در گذشته میکردید برگردید، باید پشت شما باشد. شما هم باید او را از همین حمایت بهرهمند کنید. طرفتان را تشویق کنید کارهای جدیدی را امتحان کند، چیزهای تازه بیاموزد و با افراد جدید آشنا شود. اگر بخواهید طرفتان هیچ تغییری نکرده و همانطور بماند که هست، زندگیتان فوقالعاده خستهکننده خواهد شد.
5. کوتاه آمدن به این معنی نیست که ضعیف هستید
کوتاه آمدن به معنی تسلیم شدن نیست. به این معنی نیست که جنگ را باختهاید. اتفاقا دقیقا برعکس آن است. آیا میدانید گاهیاوقات کوتاه آمدن چه کار سختی است؟ دوست دارید حرف شما به کرسی بنشیند چون فکر میکنید درست است و حرفهای طرفمقابلتان معنایی برایتان ندارد. یک قدم به عقب بردارید و کمی سیاستمدارانهتر به این مشاجره نگاه کنید. نتیجه منطقی آن چیست؟ اگر حق با طرفتان است، از اینکه آن را بپذیرید نترسید. حرف او را قبول کنید یا نظرات هر دوتان را کمی تغییر دهید که هر دو شما راضی شوید. نکته مهم این است که حرف خودتان را به کرسی ننشانید. کوتاه آمدن و صلح کردن به رشد رابطهتان کمک میکند. اما باید توجه داشته باشید که همیشه کوتاه آمدن از طرف یک نفر ممکن است در طولانی مدت شما را آدم ناکام رابطه کند. بنابراین در چشم پوشی از خواسته هایتان تعادل برقرار کنید.
6. ضعفهایتان را بپذیرید
طرفتان از شما انتظار ندارد فوقالعاده باشید و احتمالا شما هم چنین انتظاری از او ندارید. همه ما انسان هستیم و جایزالخطا. هیچ اشکالی ندارد که اشتباه کنیم. درواقع، برای اینکه رابطهای بادوام و جدی داشته باشید، باید اجازه دهید طرفتان از ضعفهای شما آگاه شود. این باعث میشود نسبت به چیزهایی که اذیتتان میکند حساستر شود و کمکتان کند خودتان را در آن زمینهها تقویت کنید.
7. خیلی وقتها باید مسائل را بپذیرید چون قادر به اصلاح آن نیستید
همه آدمها گذشتهای دارند. شما دارید، طرفتان هم دارد. آیا میتوانید به گذشته برگردید و تجربیات بدتان را پاک کنید؟ خیر! مجبورید آنها را تحمل کنید و سعی کنید با آن کنار بیایید. گذشتن از بعضی از این تجربیات آسانتر است اما واقعیت این است که گاهیاوقات نمیتوانید مسائل را اصلاح کنید. نمیتوانید کاری کنید که مشکلاتتان رفع شوند. باید آنها را بپذیرید و از آنها بگذرید. در غیر اینصورت رابطهتان تاوان خواهد داد.
8. زود و از ته دل ببخشید
هر زمان که با هم دعوا کردید، نگران اینکه کی میبرد و کی میبازد نباشید. از آن مشاجر درس بگیرید. از حرفهایی که زده میشود و از اینکه مشکلتان چطور حل میشود. وقتی از دعوایی درس میگیرید، میتوانید آن درس را در رابطهتان پیاده کنید تا از بروز دوباره آن مشکل در آینده جلوگیری شود. همه اینها خیلی خوب است اما کارتان تمام نشده است! طرفتان را ببخشید! خودتان را هم همینطور! دعوا تمام شده است، حالا دیگر باید از آن بگذرید. هیچ وقت از طرفتان کینهای به دل نگیرید زیرا این خشم و کینه تا جایی ادامه پیدا میکند که دیگر دوست نخواهید داشت رابطهتان را با او ادامه دهید.
9. انتظارات عجیب نداشته باشید!
انتظار نداشته باشید که طرفتان بتواند ذهن شما را بخواند، یا صبحانهتان را به اتاقتان بیاورد، ظرف ها را برایتان بشوید. این اتفاقها قرار نیست بیفتد. نباید هیچ انتظاری از کسی داشته باشید، مگر اینکه آن را به او بفهمانید. حرف بزنید. مطمئن شوید که طرفتان میداند که از رابطه چه انتظاراتی دارید. همچنین باید نظرات شما را درمورد مسائل مختلف بداند. این به او کمک میکند با ملاحظه دربرابر شما رفتار کند اما باز با اینحال انتظاری از او نداشته باشید.
10. احساساتتان را نشان دهید
بدترین کاری که میتوانید در یک رابطه انجام دهید این است که بازی کنید. طرفتان را اذیت نکنید؛ به رفتارهای «خوبشان» با محبت و ابراز علاقه پاداش ندهید. باید مطمئن شوید که طرفتان احساس میکند که دوستش دارید. ممکن است از دست او خوشحال یا عصبانی باشید، اصلاً مهم نیستُ او باید احساس کند که دوستش دارید. او باید احساسات شما را بداند پس کاری نکنید که دچار سوءتفاهم شود.
منبع:مردمان
هیچ کس بعد از ازدواج تغییر نمیکند
اگر فکر می کنید بعد از ازدواج شخص مورد نظر شما تغییر خواهد کرد و انی که شما می خواهید تبدیل خواهد شد در اشتباه بزرگی هستید.
ازدواج نه کسی را تغییر می دهد و نه زمینه نفوذ و اثرگذاری دیگران را بر فرد آسان تر می کند. در حقیقت، ازدواج اغلب صفات نامطلوب را برجسته تر می کند.
به این ترتیب ممکن است چند ماهی از عقد یا زیر یک سقف رفتن تان بگذرد و آن وقت متوجه شوید خصوصیات همسرتان آزارنده تر از آن است که آنها را تاب بیاورید.
تغییر دادن همسر یکی از باورهای منفی و نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها درگیر آن هستند. این باور در میان نسلهای قدیمیتر به وضوح وجود داشت و با اینکه تقریباً از تمام بوتههای آزمون، ناکام و سرافکنده بیرون آمد، امتداد آن، به اشکال جدید و فرمهای دیگر در میان نسل حاضر هم خود را نشان میدهد!
باور همسر خود را بعد از ازدواج تغییر میدهیم و او را با توجه به سلیقه و عقاید خود، به شکل جدیدی که میخواهیم، در میآوریم، یعنی انسان را موجودی مانند مجسمه تصور کردن که از جنس سنگ است و میتوان آن را به هر شکلی تراش داد! انسان موجودی انتخابگر است که در شرایط فرهنگی اجتماعی خاصی رشد کرده و عقیده و نظر دارد و قبل از ازدواج، عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی شکل گرفته است.جالب است که در کمتر تعامل یا حتی معاملهای، چنین دیدگاهی وجود دارد.
بدبختشان نکنید
همان طور که جوانان باید یک سری مهارت های پیش از ازدواج را برای ساختن یک زندگی مشترک موفق فرا بگیرند، خانواده ها هم باید با یک سری مهارت ها آشنا باشند. گاهی دیده می شود خانواده ها به خاطر دلسوزی زیادی که نسبت به فرزندشان دارند، رفتارهای اشتباهی انجام می دهند و به عاقبت آن فکر نمی کنند. یک نمونه از این رفتارهای اشتباه، توجه نکردن به ظاهر خواستگار فرزندشان است. معمولا چنین خانواده هایی به این فرض امید می بندند که فرد با توجه به فرهنگ و اصالت خانوادگی اش، تغییر می کند. در صورتی که وقتی شخصیت فردی در نوجوانی و جوانی شکل گرفته باشد، به شدت تغییر آداب و رفتار برای او سخت خواهد بود.
آدم می شود!
گاهی پدر و مادری که خودشان در تربیت فرزندشان کوتاهی کرده اند، برای فرزندشان به سراغ همسرانی می روند که آن همسر، فرزندشان را تربیت کند.
نکته جالب این است که این رفتار بیشتر از سوی پدر و مادر پسرها دیده می شود در حالی که در ازدواج، به این دلیل که معمولا دختر از پسر کوچک تر است، این دخترها هستند که از رفتارهای همسرشان الگو می پذیرند. بنابراین این توقع پدر و مادر که فرزندشان بعد از ازدواج اصلاح شود، توقع بسیار نابه جایی است.
برای مثال، پدر و مادری که فکر می کنند پسر معتادشان یا پسری که اهل کار نیست و روابط نامناسبی دارد، با ازدواج درست می شود، توجه کنند که به دلیل بی انگیزگی چنین افرادی برای تغییر، چنین اتفاقی پس از ازدواج نمی افتد. بنابراین خانواده ها اساسا این فرضیه را که فرزندمان بعد از ازدواج سر به راه می شود کنار بگذارند و حداقل دنبال دخترها و پسرهایی نروند که مجبور شوند به دروغ به آن ها بگویند که فرزند ما خوب است و بعد از ازدواج دروغ شان مشخص شود.
این ها عوض نمی شوند
بسیاری از ویژگیهای نامطلوب قابل تغییرند، ولی نه توسط همسر یا دیگران؛ بلکه این خود فرد است که میبایست اقدام به تغییر آنها کند. به همین دلیل تعدادی از روانشناسان، برخی ویژگیهایی را که اغلب قابل تغییر نیستند، فهرست کردهاند و توصیهشان این است که به دلیل تأثیر سوء این ویژگیها بر خود فرد و طرف مقابل، بهتر است از وارد شدن به این حوزهها کلاً خودداری شود، این ویژگیها مختصراً عبارتند از:
- اعتیاد: بدین علت که مصرف مواد مخدر و اعتیادآور، شخص را به صورت یک برده در می آورد و قابلیت او را برای درک و احساس به شدت مختل میکند.
- خشم شدید و غیر معمول: باعث میشود دیگران تا آخر عمر از شخص وحشت داشته باشند و توسط خشم او کنترل شوند.
- کنترل و سختگیری زیاد: باعث میشود هرگز احساس آزادی عمل و رفتار، و امکان شکوفایی استعدادها و خلاقیتها وجود را نداشته باشد.
- عدم شکلگیری شخصیت بالغ در فرد: اغلب منجر به عدم مسۆولیتپذیری مالی و اقتصادی، غیر قابل اعتماد بودن و بیهدفی و بیانگیزگی در طول زندگی میشود. به این موارد بالا میتوان اختلالات جنسی، داشتن دوران کودکی پرآسیب، داشتن روابط التیام نیافته (با همسر یا نامزد قبلی) و… را هم اضافه کرد. بنابراین، عقل سلیم حکم میکند هرگز همسری را انتخاب نکنیم که در پی تغییر دادن او هستیم.
تحقیق کنید
در هر شرایطی تحقیق برای ازدواج، کاملا لازم و ضروری به نظر می رسد و نباید برای چنین امر مهمی فقط به ظاهر افراد یا ویژگی های خانوادگی اکتفا کرد. تحقیق کردن با آشنا بودن با خانواده طرف مقابل هیچ منافاتی ندارد.
این که یکی از خانواده ها فکر می کند چون خانواده طرف مقابل را می شناسد پس نیازی به تحقیق نیست یک اشتباه بسیار بزرگ است که ممکن است باعث مشکلات زیادی در زندگی فرزندشان شود. به نظر من تحقیقات باید بسیار سختگیرانه باشد و هر خواستگاری را باید در 5 مرحله مورد تحقیق قرار داد که به ترتیب تحقیق از: دوستان نزدیک و صمیمی، محل تحصیل، محل کار، محل سکونت و اقوام و آشنایان لازم به نظر می رسد. با این حال و با چنین تحقیقی امید می رود که بتوان به شناخت خوبی از خانواده طرف مقابل و خواستگار دست یافت.
منبع:خراسان، زیباشو
محکم ترین برهان عشق اعتماد است
وقتی دو قلب برای یکدیگر بتپد
هیچ فاصله ای دور نیست
هیچ زمانی زیاد نیست
و هیچ عشق دیگری نمی تواند آن دو را از هم دور کند
محکم ترین برهان عشق ، اعتماد است !!
رعد و برق هارت و پورت است
چیزی در دل ابر نیست جز اشک جز باران . . .
10موردی که زنها درمورد مردها تنفر دارند
خیلی مهم است که مردها درک کنند که وقتی همه چیز جدی میشود، زنها توقع دارند که شما دو نفر خودتان را محدود به همدیگر کنید
وقتی از خانمها میپرسید که از چه چیزهایی درمورد مردها بدشان میآید، لیستی بیانتها جلو رویتان میگذارند.
بااینکه چیزهایی که زنها درمورد مردها بدشان میآید ترکیبی از ویژگیهای کوچک و بزرگ است، اینجا به ۱۰ مورد از آزاردهندهترین این ویژگیها اشاره میکنیم:
۱. قسم دروغ
بااینکه بیشتر خانمها از قسم خوردن آقایان وقتی خودشان ناراحتند بدشان نمیآید اما از مردهایی که فکر میکنند قسم خوردن تنها راهی است که حرفشان را باور کنند متنفرند.
۲. سلطهگری
بیشتر خانمها مردی میخواهند که از آنها محافظت کند و به آنها احساس امنیت دهد اما به دنبال دیکتاتوری که به آنها دستور دهد چه بکنند و کجا بروند و با کی حرف بزنند و یا چه بپوشند نیستند. زنان از مردانی که قصد کنترل دارند میترسند و از آنها فرار میکنند.
۳. متعهد نشدن
خیلی مهم است که مردها درک کنند که وقتی همه چیز جدی میشود، زنها توقع دارند که شما دو نفر خودتان را محدود به همدیگر کنید. زنها از اینکه بازیچه کسی قرار بگیرند و با کسی بمانند که از متعهد شدن میترسد متنفر هستند.
۴. رمانتیک نبودن
زنها عشق واقعی همراه با حس ارتباط عاطفی به مردشان را میخواهند. اگر طرفتان احساس کند که فقط بخاطر رابطهجنسی سراغ او میآیید خیلی زود از شما دور شده و حتی اجازه دست زدن به خود را هم به شما نخواهد داد.
۵. نرسیدن به خود
بااینکه ظاهر همه چیز نیست اما زن جذب مردانی که به خود نمیرسند، موهایشان ژولیده است، بوی عرق میدهند، ناخنهایشان بلند شده، دهانشان بو میدهد و لباسهای چروک میپوشند نمیشوند. علاوه بر این، متناسب نگه نداشتن اندامتان به خانمها نشان میدهد که احترامی برای خودتان قائل نیستید و هیچ انگیزه و نظمی در زندگی ندارید.
۶. قابل پیشبینی بودن
زنها واقعاً از مردان قابل پیشبینی که هیچوقت کار متفاوتی انجام نمیدهند بدشان میآید. آنها عاشق مردانی هستند که سرشار از سورپرایزهای عالی اند.
۷. اولویت دادن به دوستانشان
اگر از گذراندن وقت با دوستانتان خیلی بیشتر از همسر یا نامزدتان لذت میبرید و همسرتان هیچوقت نمیتواند ساعتی دونفره با شما داشته باشد، مطمئناً یک جای کار میلنگد.
زنها از مردهایی که هر صحبت کوچک را به بحثی ادامهدار و مشاجره تبدیل میکنند و باعث میشود آنها مجبور شوند مدام حالت دفاعی به خود بگیرند خوششان نمیآید.
۹. دید زدن خانمهای دیگر جلو چشم آنها
بااینکه نگاه کردن به خانمها برای برخی آقایان مسئلهای عادی است (البته نه زیاد از حد آن)، اما وقتی اینکار را جلو زن زندگیتان انجام دهید مشکلساز خواهد شد.
۱۰. وابستگی
اعتمادبهنفس و استقلال ویژگیهایی بسیار جذاب در آقایان است، اما وابستگی و ناامنی اینطور نیست. زنها دوست ندارند با مردانی باشند که به خودشان اعتماد ندارند و برای روابط، کار و دوستیهایشان نیاز به تایید دائمی دارند.

برخی در این زمینه چنان موضعگیری میکنند که گویی وجود حریم خصوصی در رابطه همسران قدم اول طلاق یا حداقل قدم اول طلاق عاطفی است.
همیشه برخوردهای همراه با افراط و تفریط از آنجایی ناشی میشود که افراد باورهای اشتباهی در مورد موضوع دارند.به گزارش تکناز در رابطه با موضوع داشتن حریم خصوصی در رابطه همسران نیز داستان به همین منوال است. متاسفانه باورهای غلطی در این مورد وجود دارد که به موضع گیریهایی غیرمنطقی منجر میشود؛ باورهایی که در ادامه برخی از آنها را مرور میکنیم:
باورهای غلط درباره حریم خصوصی همسران:
«ازدواج شریک شدن در همه ابعاد است؛ پس حریم خصوصی در روابط همسران بی معناست.»
بسیاری از همسران تصور میکنند وجود حریم خصوصی معنایی ندارد و هر قدر بیشتر به همسرشان نزدیک باشند بهتر است، حال آن که نبود استقلال عاطفی در همسران، خود یکی از دلایل طلاق به شمار میرود. داشتن حریمی خصوصی در روابط با اطرافیان از جمله با همسر، یکی از نشانههای استقلال عاطفی به شمار میرود. هر چند حریمی که در ارتباط با همسر وجود دارد متفاوت با دیگران است.
اما اگر هنوز هم به لزوم حریم خصوصی قانع نشدهاید بد نیست به این نکته توجه داشته باشید همسرانی که هیچ حریم خصوصی برای خود و همسرشان قائل نیستند غالبا در روابط خود با همسرشان دچار سوءتفاهمهایی جدی میشوند. یکی از رایجترین این موارد نقش دادن به همسر به شکلی افراطی است.
به عنوان مثال این افراد همسر خود را مسئول تمام احساسات خود دانسته و از او انتظار دارند تا او را خوشحال کند و یا زمانی که ناراحت و عصبانی هستند، همسرشان فکری به حال آنها بکند؛ موضوعی که میتواند باعث اختلاف، کشمکش و البته احساس سرخوردگی شدیدی در روابط بین همسران شود.
«وجود حریم خصوصی نشاندهنده عدم اعتماد همسران به هم است.»
این تصور از آنجا ناشی میشود که همسران به اشتباه وجود حریم خصوصی را مساوی با دروغگویی و مخفی کاری در نظر میگیرند، در حالی که اگر تصویر درستی از این موضوع داشته باشند متوجه خواهند شد که همسران میتوانند به هم اعتماد داشته باشند، موضوعاتی که به بهبود یا عمق بخشی رابطه آنها کمک میکند را از همدیگر مخفی نکنند اما در عین حال هر یک حریمی خصوصی داشته باشند.
«من هم دوست همسرم هستم، هم همسر او، او نیازی به داشتن حریم خصوصی ندارد.»
واقعیت این است که هر چقدر هم همسران به هم نزدیک باشند و از نظر عاطفی به هم وابسته و هر چقدر هم احساس کنند همدیگر را به صورتی کامل درک میکنند، باز هم در زندگی آنها موضوعاتی وجود دارد که به دلیل تفاوتهای مردان و زنان، همسران احساس خواهند کرد که نمیتوانند آنها را با همسر خود در میان بگذارند. به عنوان مثال جزیی نگری خانمها باعث میشود آنها به موضوعاتی توجه داشته باشند که در صورتی که با همسر خود در میان بگذارند، با واکنش منفی او مواجه شوند.
یا ممکن است جنس قضاوت آقایان در مورد مسائل مختلف و افراد به شکلی باشد که خانم واکنشی منفی به آن نشان دهد. در این وضعیت مطرح نکردن صحبتهایی که اصطلاحا زنانه یا مردانه هستند با همسر، نه تنها عجیب نیست که شاید بتواند مانع ایجاد سوءتفاهم در رابطه همسران شود و در مقابل اگر قرار باشد شما اصرار زیادی داشته باشید تا همسرتان همه چیز را با شما در میان بگذارد، این موضوع احتمال دلخوری را بیشتر خواهد کرد.
«حریم خصوصی من، پیش از ازدواج با بعد از آن تفاوتی ندارد.»
اگر قرار باشد تصور کنید همانطور که والدین یا خواهر و برادر شما مرزهای شخصی شما را رعایت میکردهاند، همسرتان نیز باید همانگونه رفتار کند، احتمالا بعد از مدتی متوجه خواهید شد که در رابطه شما و همسرتان مشکلاتی ایجاد شده است.
بهتر است در نظر داشته باشید که نزدیکترین فرد به شما از نظر احساسی همسرتان است، پس اگر تمایل به مخفی کردن حجم زیادی از مسائلی دارید، احتمالا ایرادی در رابطه شما وجود دارد. شاید این سوال برای شما ایجاد شود که چه میزانی از داشتن حریم خصوصی در رابطه همسران ایراد دارد؟ هر چند پاسخ دقیق دادن به این سوال از هر همسری تا همسر دیگر متفاوت است اما میتوان خط قرمز مشخصی را برای تمام همسران تعریف کرد. اگر میزان حریم شخصی یا به عبارتی «من» در رابطه همسران بیش از رابطه مشترک آنها یا «ما» است یا کیفیت آن را تحت تاثیر قرار میدهد، همسران باید در تعریف خود از حریم خصوصی تجدید نظر کنند.
«حریم خصوصی برای تمام همسران یکسان است.»
روابط هر کدم از همسران با یکدیگر ویژه و منحصر به فرد است. به همین دلیل نیز نمیتوان برای آنها به صورت مطلق قانونی وضع کرد. به عنوان مثال همسرانی که هر دو شاغل هستند نیاز دارند تا حریم خصوصی متفاوتی نسبت به همسرانی داشته باشند که تنها یکی از آنها شاغل است. در عین حال که شخصیت هر کدام از همسران نیز در این امر تعیین کننده است. به عنوان مثال نیاز افراد درونگرا و برونگرا در داشتن حریم خصوصی و میزانی که آنها برای حریم خصوصی خود در نظر میگیرند متفاوت است. شرایط تربیتی افراد در خانوادهها نیز دراین امر بیتاثیر نیست.
به عنوان مثال فردی که در خانوادهای پرجمعیت بزرگ شده و همیشه با خواهران یا برادران خود یک اتاق داشته شرایطی متفاوت با فردی دارد که تک فرزند است یا همیشه در خانواد خود اتاقی مجزا داشته است.
«از ابتدا تا انتهای ازدواج حریم خصوصی همسران یکسان است.»
این نیز از آن اشتباهاتی است که برخی همسران مرتکب میشوند. واقعیت این است که تنها زمانی وجود حریم خصوصی ایجاد مشکل نمیکند که همسران به اندازه کافی از همدیگر شناخت داشته و البته به همدیگر اعتماد داشته باشند. پس طبیعی است که در اوایل ازدواج که هنوز شناخت زیادی از هم شکل نگرفته ممکن است اصرار بر ایجاد حریم خصوصی ایجاد سوءتفاهم کند.
از سویی در برخی موقعیتها ممکن است یکی از همسران ترجیح دهد به صورتی موقت حریمی وسیعتر برای خود قائل شود. البته این موضوع بیشتر در مورد آقایان صدق میکند، چرا که با توجه به بالا بودن پیوندجویی در خانمها تمایل دور شدن از همسرشان ممکن است کمتر پیش بیاید.
گاهی نیز تغییر در شرایط زندگی میتواند وضعیت را به صورتی موقت دچار تغییر کند. به عنوان مثال همسرانی که ناچارند در شهری دور از خانواده و دوستان سابق خود زندگی کنند، ممکن است تا مدتی احساس کنند تمایلی به داشتن حریم خصوصی سابق خود ندارند.
منبع: باشگاه خبرنگاران

وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم، سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی!
وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم، صبحانمو آماده کردی و برام آوردی، پیشونیم رو بوسیدی گفتی بهتره عجله کنی ، داره دیرت می شه.
وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم، بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری بعد از کارت زود بیا خونه!
وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم، تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری تو درسها به بچه مون کمک کنی.
وقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم تو همونجور که بافتنی می بافتی بهم نگاه کردی و خندیدی!
وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی.
وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم، در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم، من نامه های عاشقانه ات رو که پنجاه سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود!
وقتی که 80 سالت شد، این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری، نتونستم چیزی بگم فقط اشک در چشمام جمع شد،
اون روز بهترین روز زندگی من بود، چون تو هم گفتی که منو دوست داری!
به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه مندی
و چقدر در زندگی برایش ارزش قائلی...
چون زمانی که از دستش بدی
مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی
او دیگر صدایت را نخواهد شنید!

ملاک ازدواج و مهمترین ملاک های ازدواج:ازدواج یکی از مهمترین مقوله های زندگی هر فردی است.بسیاری از جوانان در شک و شبهه ی فراوان برای تصمیم گیری درباره ی ازدواج و تعیین شریک زندگی خود هستند.در مساله ازدواج و انتخاب شریک زندگی ملاک های ازدواج و دانستن مهمترین ملاک های ازدواج کمک به سزایی خواهد کرد.برای کسب اطلاعات بیشتر درباره ملاک های ازدواج با دلگرم همراه شوید:
مهمترین ملاک های ازدواج:روابط فامیلی و اجتماعی
بالاخره هر کس به نوعی با اطرافیانش رابطه داره. اگر شما فرد برون گرایی باشید و همسرتون درون گرا مسلما به مشکل بر میخورید چون رنجش همسرتون در دراز مدت عواقب منفی در برخواهد داشت.مهمترین ملاک های ازدواج:والدین و اصالت خانوادگی
بعضی اوقات شاید مبهوت ثروت و ظاهر فرد بشید بدون اینکه در نظر بگیرید در چه خانواده ای بزرگ شده . همیشه انگیزه افراد از عملشون مهمتره البته این به این معنا نیست که همیشه به افراد مظنون باشیم .
اینکه این آقا پسر و یا دختر خانم تو چه خانواده ای و با چه اهداف و انگیزه هایی بزرگ شدند خیلی مهمه چرا که این انگیزه ها در زندگی شما تاثیر مثبت و منفی خودشون رو خواهند گذاشت. چه بسا ثروت این خانواده و این فرد از راه های نامشروع و غیر قانونی تامین میشده و همینطور ممکنه والدین به لحاظ فقر فرهنگی شون نتونستند نقش موثری رو تربیت و فرهنگسازی در فرزندانشون ایفا کرده باشند. اینجاست که نه پول بدرد شما میخوره و نه شخصیت اون فرد.
مهمترین ملاک های ازدواج:ظاهر فرد (پوشش و قیافه)
شاید خانواده با فرهنگی باشند ولی اون فرد به لحاظ نوع پوشش یا قیافه مورد پسند شما نباشه. چه بسا با وجود تفاهم فرهنگی و اعتقادی و مالی نتونید اون ظاهر و قیافه رو در دراز مدت تحمل کنید و ناخوداگاه دچار اختلاف بشید.
مهمترین ملاک های ازدواج:مسائل اعتقادی
وقتی میگن مسائل اعتقادی خواه ناخواه ذهن افراد به سمت واجبات و محرمات میره. شاید نماز خوندن و نخوندن افراد براتون مهم نباشه ولی مسلما براتون مهمه که با صمیمی نشه و رفتاری از خودش نشون نده که باعث تحریک طرف مقابل بشه بدون شک نوع برخورد و روابط اجتماعی یکی از مسائل مهم اعتقادی افراد .
مهمترین ملاک های ازدواج:اخلاق و منش
گاهی تعریف ما از خوش اخلاقی و بد اخلاقی هم با هم فرق میکنه.بعضی افراد برخوردای توهین امیز به همسرشون رو طبیعی میدونن.زن سالاری و مرد سالاری تاثیرات منفی زیادی میتونه در زندگی شما داشته باشه
مهمترین ملاک های ازدواج:روابط مالی و اقتصادی
شما اهل صرفه جویی و پس انداز همسرتون اهل ولخرجی و برز و بپاش.مسلما نمیتونید از پس خواسته هاش بربیایید و با یه همچین ادمی زندگی کنید.ولخرجی برای هر فرد تعریف خاص خودش رو داره . همه اهل پس انداز نیستند.تجملات و استفاده از زیور آلات برای تمام خانم ها یکسان نیست.
نظرات شما عزیزان:

